معرفی آهنگ
متن ترانه
마지못해 살아가겠지. 너 없이도
매일 아침 이렇게 일어나
밤새 조금씩 더 무뎌져 버린 기억 속에서
애써 너의 얼굴을 꺼내어 보겠지
시간이란 누구에게나 느린 아픔을 주는지 ooh
힘든 하루 속에도 늘 니 생각뿐인 난
눈물마저도 말라 가는데
As time goes by
난 그게 두려운걸
니 안에서 나의 모든 게 없던 일이 될까 봐 ooh
눈 감으면 늘 선명하던 네가
어느 순간 사라질까 봐 정말
겁이 나는 걸
이별이란 서로에게서 지워지는 거 라지만 ooh
많은 사람 속에도 늘 니 걱정 뿐인 난
시간마저 붙잡고 싶은데
As time goes by
난 그게 두려운걸
니 안에서 나의 모든 게 없던 일이 될까 봐 ooh
눈 감으면 늘 선명하던 네가
어느 순간 사라지게 될까 봐 whoa
내가 없는 세상이 너는 괜찮은 건지
너에겐 잊을만한 추억일 뿐인지
참으려 애를 써도 늘 보고픈 나는
네가 아니면 안 될 것 같은데
You are the one
As time goes by
난 여기 있어줄께
셀 수 없는 밤이 지나도 사랑했던 그대로 ooh
혹시라도 너 돌아오게 되면
단 한 번에 나를 찾을 수 있게
As time goes by, ooh
متن ترانه (تلفظ کره‌ای)
majimoshae saragagessji. neo eopsido
maeil achim ireohge ireona
bamsae jogeumssik deo mudyeojyeo beorin gieok sogeseo
aesseo neoui eolgureul kkeonaeeo bogessji
siganiran nuguegena neurin apeumeul juneunji ooh
himdeun haru sogedo neul ni saenggakppunin nan
nunmulmajeodo malla ganeunde
At time goet by
nan geuge duryeoungeol
ni aneseo naui modeun ge eopsdeon iri doelkka bwa ooh
nun gameumyeon neul seonmyeonghadeon nega
eoneu sungan sarajilkka bwa jeongmal
geobi naneun geol
ibyeoriran seoroegeseo jiwojineun geo rajiman ooh
manheun saram sogedo neul ni geokjeong ppunin nan
siganmajeo butjapgo sipeunde
At time goet by
nan geuge duryeoungeol
ni aneseo naui modeun ge eopsdeon iri doelkka bwa ooh
nun gameumyeon neul seonmyeonghadeon nega
eoneu sungan sarajige doelkka bwa whoa
naega eopsneun sesangi neoneun gwaenchanheun geonji
neoegen ijeulmanhan chueogil ppuninji
chameuryeo aereul sseodo neul bogopeun naneun
nega animyeon an doel geot gateunde
You are the one
At time goet by
nan yeogi isseojulkke
sel su eopsneun bami jinado saranghaessdeon geudaero ooh
hoksirado neo doraoge doemyeon
dan han beone nareul chajeul su issge
At time goet by, ooh
معنی متن ترانه
حدس می‌زنم مجبورم با اکراه زندگی کنم. بدون تو،
هر روز صبح اینگونه از خواب بیدار می‌شوم
در خاطراتی که در طول شب کم‌رنگ‌تر شده‌اند
سعی می‌کنم صورتت را بیرون بکشم
آیا زمان به همه درد آرامی می‌دهد؟ اوه
حتی در میانه‌ی یک روز سخت، فقط به تو فکر می‌کنم
و حتی اشک‌هایم هم خشک می‌شوند
با گذشت زمان
از همین می‌ترسم
که هر چیزی درباره‌ی من درون تو به هیچ تبدیل شود. اوه
وقتی چشمانم را می‌بندم، تو که همیشه آنقدر زنده بودی
در نقطه‌ای ناپدید خواهی شد. واقعاً می‌ترسم
می‌گویند جدایی یعنی پاک کردن یکدیگر، اما اوه
حتی در میان بسیاری از مردم، من همیشه نگران تو هستم
و می‌خواهم زمان را محکم بچسبم
با گذشت زمان
از همین می‌ترسم
که همه چیز درباره من در درون تو به هیچ تبدیل شود اوه
وقتی چشمانم را می‌بندم، تو که همیشه آنقدر زنده بودی
در نقطه‌ای ناپدید خواهی شد. می‌ترسم که در یک لحظه ناپدید شوم، وای!
با دنیای بدون من مشکلی داری؟
آیا تو فقط یک خاطره‌ای که باید فراموش شود؟
با اینکه سعی می‌کنم آن را در خودم نگه دارم، همیشه دلم برایت تنگ می‌شود؟
به نظر می‌رسد که باید تو باشی؟
تو همانی که هستی!
با گذشت زمان!
من اینجا خواهم بود!
حتی بعد از شب‌های بی‌شمار، همانطور که دوستت داشتم!
اگر اتفاقی برگشتی!
می‌توانی مرا در یک چشم به هم زدن پیدا کنی!
با گذشت زمان، اوه!