널 위한 나의 마음이
이제는 조금씩 식어가고 있어
하지만 잊진 않았지
수많은 겨울들 나를 감싸 안던 너의 손을

서늘한 바람이 불어올 때쯤엔
또다시 살아나

그늘진 너의 얼굴이
다시 내게 돌아올 수 없는 걸 알고 있지만
가끔씩 오늘 같은 날
외로움이 널 부를 땐
내 마음속에 조용히 찾아와줘

널 위한 나의 기억이
이제는 조금씩 지워지고 있어
하지만 잊진 않았지
힘겨운 어제들 나를 지켜주던 너의 가슴

이렇게 내 맘이 서글퍼질 때면
또다시 살아나

그늘진 너의 얼굴이
다시 내게 돌아올 수 없는 걸 알고 있지만
가끔씩 오늘 같은 날
외로움이 널 부를 땐
내 마음속에 조용히 찾아와줘

neol wihan naui maeumi
ijeneun jogeumssik sigeogago isseo
hajiman ijjin anhassji
sumanheun gyeouldeul nareul gamssa andeon neoui soneul

seoneulhan barami bureool ttaejjeumen
ttodasi sarana

geuneuljin neoui eolguri
dasi naege doraol su eopsneun geol algo issjiman
gakkeumssik oneul gateun nal
oeroumi neol bureul ttaen
nae maeumsoge joyonghi chajawajwo

neol wihan naui gieogi
ijeneun jogeumssik jiwojigo isseo
hajiman ijjin anhassji
himgyeoun eojedeul nareul jikyeojudeon neoui gaseum

ireohge nae mami seogeulpeojil ttaemyeon
ttodasi sarana

geuneuljin neoui eolguri
dasi naege doraol su eopsneun geol algo issjiman
gakkeumssik oneul gateun nal
oeroumi neol bureul ttaen
nae maeumsoge joyonghi chajawajwo 

دلم برای تو
کم کم دارد سرد می‌شود
اما فراموش نکرده‌ام
دستانت را که در زمستان‌های بی‌شماری مرا در آغوش گرفتند

وقتی باد خنک می‌وزد
به زندگی برمی‌گردد

چهره‌ی سایه‌گونت
می‌دانم که دیگر نمی‌تواند به من برگردد
اما گاهی در روزهایی مثل امروز
وقتی تنهایی تو را فرا می‌خواند
بی‌صدا به قلبم بیا

خاطراتم از تو
به تدریج محو می‌شوند
اما فراموش نکرده‌ام
قلبت را که در روزهای سخت از من محافظت می‌کرد

وقتی قلبم اینگونه غمگین می‌شود
به زندگی برمی‌گردد

چهره‌ی سایه‌گونت
می‌دانم که دیگر نمی‌تواند به من برگردد
اما گاهی در روزهایی مثل امروز
وقتی تنهایی تو را فرا می‌خواند وقتی
بی‌صدا به قلبم می‌آیی