- آهنگ عنوان سومین آلبوم شین سونگ وو که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد

해가 지기전에 가려했지
너와 내가 있던 그 언덕 풍경속에

아주 키작은 그 마음으로
세상을 꿈꾸고 그리며 말했던 곳

이제 여행을 떠나야 하는 소중한 내 친구여
때론 다투기도 많이 했지

서로 알 수 없는 오해의 조각들로
하지만 멋적은 미소 만으로

너는 내가 되고 나도 네가 될 수 있었던 수많은 기억들
내가 항상 여기 서 있을게

걷다가 지친 네가 나를 볼수있게 
저기 저별위에 그릴꺼야 
내가 널 사랑하는 마음 볼수있게

너는 내가 되고 나도 네가 될 수 있었던 수많은 기억들
내가 항상 여기 서 있을게

걷다가 지친 네가 나를 볼수있게 
저기 저별위에 그릴꺼야 
내가 널 사랑하는 마음 볼수있게

내가 항상 여기 서 있을게
걷다가 지친 네가 나를 볼수있게 

저기 저별위에 그릴꺼야 
내가 널 사랑하는 마음 볼수있게!

haega jigijeone garyeohaessji
neowa naega issdeon geu eondeok punggyeongsoge

aju kijageun geu maeumeuro
sesangeul kkumkkugo geurimyeo malhaessdeon gos

ije yeohaengeul tteonaya haneun sojunghan nae chinguyeo
ttaeron datugido manhi haessji

seoro al su eopsneun ohaeui jogakdeullo
hajiman meosjeogeun miso maneuro

neoneun naega doego nado nega doel su isseossdeon sumanheun gieokdeul
naega hangsang yeogi seo isseulge

geotdaga jichin nega nareul bolsuissge 
jeogi jeobyeorwie geurilkkeoya 
naega neol saranghaneun maeum bolsuissge

neoneun naega doego nado nega doel su isseossdeon sumanheun gieokdeul
naega hangsang yeogi seo isseulge

geotdaga jichin nega nareul bolsuissge 
jeogi jeobyeorwie geurilkkeoya 
naega neol saranghaneun maeum bolsuissge

naega hangsang yeogi seo isseulge
geotdaga jichin nega nareul bolsuissge 

jeogi jeobyeorwie geurilkkeoya 
naega neol saranghaneun maeum bolsuissge!

سعی کردم قبل از غروب آفتاب بروم
در مناظر تپه‌ای که من و تو بودیم

با آن قلب بسیار کوتاه
جایی که رویا می‌دیدیم و دنیا را می‌کشیدیم و صحبت می‌کردیم

حالا، دوست عزیزم که باید به سفر برود
گاهی اوقات زیاد دعوا می‌کردیم

با تکه‌هایی از سوءتفاهم که از آنها بی‌خبر بودیم
اما فقط با یک لبخند سرد

خاطرات بی‌شماری که در آنها می‌توانستی من شوی و من می‌توانستم تو شوم
من همیشه اینجا خواهم ایستاد

تا وقتی از پیاده‌روی خسته شدی، مرا ببینی
آن را روی آن ستاره آنجا خواهم کشید
تا وقتی عشق من به تو را دیدی

خاطرات بی‌شماری که در آنها می‌توانستی من شوی و من می‌توانستم تو شوم
من همیشه اینجا خواهم ایستاد

تا وقتی از پیاده‌روی خسته شدی، مرا ببینی
روی آن ستاره آنجا خواهم کشید
تا بتونی عشق من به خودت رو ببینی

من همیشه اینجا می‌ایستم
تا وقتی از پیاده‌روی خسته شدی بتونی منو ببینی

من اون رو اونجا روی اون ستاره می‌کشم
تا بتونی عشق من به خودت رو ببینی!