معرفی آهنگ
- آهنگی که در اولین آلبوم بنک که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد، گنجانده شده است.
متن ترانه
술에 취한 니 목소리 문득 생각났다던 그 말
슬픈 예감 가누면서 네게로 달려갔던 날 그 밤
희미한 두 눈으로 날 반기며 넌 말했지
헤어진 그를 위해선 남아있는 네 삶도 버릴 수 있다고
며칠 사이 야윈 널 달래고 집으로 돌아오면서
마지막까지도 하지 못한 말 혼자서 되내였었지
사랑한다는 마음으로도 가질 수 없는 사람이 있어
나를 봐 이렇게 곁에 있어도 널 갖지 못하잖아
눈물섞인 니 목소리 내가 필요하다던 그 말
그 것으로 족한거지 나 하나 힘이된다면 네게
붉어진 두 눈으로 나를 보며 넌 물었지
사랑의 다른 이름은 아픔이라는 것을 알고 있느냐고
며칠 사이 야윈 널 달래고 집으로 돌아오면서
마지막까지도 하지 못한 말 혼자서 되내였었지
사랑한다는 마음으로도 가질 수 없는 사람이 있어
나를 봐 이렇게 곁에 있어도 널 갖지 못하잖아
متن ترانه (تلفظ کرهای)
sure chwihan ni moksori mundeuk saenggaknassdadeon geu mal
seulpeun yegam ganumyeonseo negero dallyeogassdeon nal geu bam
huimihan du nuneuro nal bangimyeo neon malhaessji
heeojin geureul wihaeseon namaissneun ne salmdo beoril su issdago
myeochil sai yawin neol dallaego jibeuro doraomyeonseo
majimakkkajido haji moshan mal honjaseo doenaeyeosseossji
saranghandaneun maeumeurodo gajil su eopsneun sarami isseo
nareul bwa ireohge gyeote isseodo neol gajji moshajanha
nunmulseokkin ni moksori naega piryohadadeon geu mal
geu geoseuro jokhangeoji na hana himidoendamyeon nege
bulkeojin du nuneuro nareul bomyeo neon mureossji
sarangui dareun ireumeun apeumiraneun geoseul algo issneunyago
myeochil sai yawin neol dallaego jibeuro doraomyeonseo
majimakkkajido haji moshan mal honjaseo doenaeyeosseossji
saranghandaneun maeumeurodo gajil su eopsneun sarami isseo
nareul bwa ireohge gyeote isseodo neol gajji moshajanha
معنی متن ترانه
صدای مست تو ناگهان آن کلمات را به یادم آورد
آن شب در حالی که پیشگوییهای غمانگیزم را سرکوب میکردم، به سمت تو دویدم
با چشمان کمفروغت به من سلام کردی و گفتی
میتوانی بقیه عمرت را برای کسی که از تو جدا شد، دور بریزی
بعد از اینکه چند روزی تو را که لاغر شده بود دلداری دادم و به خانه برگشتم
کلماتی را که نمیتوانستم بگویم تا آخر خودم تکرار کردم
کسانی هستند که نمیتوانم داشته باشمشان، حتی اگر دوستشان داشته باشم
به من نگاه کن، با اینکه اینجا کنارت هستم، نمیتوانم تو را داشته باشم
صدای اشکآلود تو، کلماتی که گفتی به آنها نیاز داری
کافی است، کاش میتوانستم قدرت تو باشم
در حالی که با چشمان سرخ شدهات به من نگاه میکردی از من پرسیدی
با اینکه میدانستم نام دیگر عشق، درد است، آیا آنجا هستی؟
بعد از اینکه چند روزی تو را دلداری دادم و به خانه برگشتم،
کلماتی را که نمیتوانستم بگویم، مدام با خودم تکرار میکردم تا آخرش نتونستم بگم.
یه سری آدما هستن که حتی اگه عاشقشون باشم، نمیتونم داشته باشمشون.
به من نگاه کن، با اینکه اینجا کنارتم، نمیتونم تو رو داشته باشم.