- آهنگی که در چهارمین آلبوم لیسانگ گنجانده شده است
- ریو سونگ وان، کارگردان، موزیک ویدیو را کارگردانی کرد و ریو سونگ بوم نقش اصلی را در موزیک ویدیو بازی کرد.

사랑은 언제나 눈물이 돼 가슴에 남아
떠나지도 못한채 또 길을 멈추네
우리 사랑했던 그 추억만은 잊지말아요
내 맘에 영원히 남아 날 기쁘게 해줘요

나를 위해 노래를 불러줘 그녀에게 들리게
사랑도(에헤) 미련도(에헤) 다 가져가라고
나를 위해 소리를 질러줘 그녀에게 전해줘
오늘도(에헤) 내일도(에헤) 날 찾지말라고

모든게 어색했어 너와 처음 밥을 먹을땐
밥풀이 입가에 묻을까 수저를 입에 넣을땐
신경이 쓰이고 또 함께 걸을땐
발을 맞쳐야할지 어깨를 감싸야할지 어디로 가야할지
여자는 알았어도 사랑은 잘 몰랐기에
나의 뒤에 쫓아오듯 따라오는 너를 위해 조금은 느리게
걸어주며 사랑은 시작됐지
낭만도 없고 구멍난 양말처럼
되는대로 살아와 망망대해 같던 나의 삶에
또 다른 세상을 보았어 난 너무 좋아서
온종일 웃고 다녔어

사랑은 언제나 눈물이 돼 가슴에 남아
떠나지도 못한채 또 길을 멈추네
우리 아름답던 그 추억 속에 함께 살아요
기억 속 그대와 함께 난 춤 출 거예요

음 음 음 음 음
너 없는 지금 모든게 꿈인지 꿈이 아닌지
음 음 음 음 음
난 지금 어딜 향해 가고 있는 건지
음 음 음 음 음
지금 이 곳이 너의 품인지 품이 아닌지
음 음 음 음 음
아픈 가슴은 왜일까?

나를 위해 노래를 불러줘 그녀에게 들리게
사랑도(에헤) 미련도(에헤) 다 가져가라고
나를 위해 소리를 질러줘 그녀에게 전해줘
오늘도(에헤) 내일도(에헤) 날 찾지말라고

무언갈 지켜야 하는건 그것에 지쳐도 미쳐야 하는것
그래 난 너에게 미쳤었지
난 니가 원할땐 언제나 춤을 추던 발레리노
그 모습에 웃던 니 얼굴이 다 빨개지고
어둠도 환해지고
세상은 돌고 돌아도 우리는 그러지 않기로
서로에 곁에 오래 남기로
한 길로 같이 가기로 그렇게 약속했지
하지만 홀로 남아 슬픈 음악에 억지로나마 춤을 춰봐
불꺼진 놀이동산에 웃고 있는 회전목마
그처럼 죽은듯 웃으며 니가 올까 미련을 가져본다

나를 위해 노래를 불러줘 그녀에게 들리게
사랑도(에헤) 미련도(에헤) 다 가져가라고
나를 위해 소리를 질러줘 그녀에게 전해줘
오늘도(에헤) 내일도(에헤) 날 찾지말라고

sarangeun eonjena nunmuri dwae gaseume nama
tteonajido moshanchae tto gireul meomchune
uri saranghaessdeon geu chueokmaneun ijjimarayo
nae mame yeongwonhi nama nal gippeuge haejwoyo

nareul wihae noraereul bulleojwo geunyeoege deullige
sarangdo(ehe) miryeondo(ehe) da gajyeogarago
nareul wihae sorireul jilleojwo geunyeoege jeonhaejwo
oneuldo(ehe) naeildo(ehe) nal chajjimallago

modeunge eosaekhaesseo neowa cheoeum babeul meogeulttaen
bappuri ipgae mudeulkka sujeoreul ibe neoheulttaen
singyeongi sseuigo tto hamkke georeulttaen
bareul majchyeoyahalji eokkaereul gamssayahalji eodiro gayahalji
yeojaneun arasseodo sarangeun jal mollassgie
naui dwie jjoccaodeut ttaraoneun neoreul wihae jogeumeun neurige
georeojumyeo sarangeun sijakdwaessji
nangmando eopsgo gumeongnan yangmalcheoreom
doeneundaero sarawa mangmangdaehae gatdeon naui salme
tto dareun sesangeul boasseo nan neomu johaseo
onjongil usgo danyeosseo

sarangeun eonjena nunmuri dwae gaseume nama
tteonajido moshanchae tto gireul meomchune
uri areumdapdeon geu chueok soge hamkke sarayo
gieok sok geudaewa hamkke nan chum chul geoyeyo

eum eum eum eum eum
neo eopsneun jigeum modeunge kkuminji kkumi aninji
eum eum eum eum eum
nan jigeum eodil hyanghae gago issneun geonji
eum eum eum eum eum
jigeum i gosi neoui puminji pumi aninji
eum eum eum eum eum
apeun gaseumeun waeilkka?

nareul wihae noraereul bulleojwo geunyeoege deullige
sarangdo(ehe) miryeondo(ehe) da gajyeogarago
nareul wihae sorireul jilleojwo geunyeoege jeonhaejwo
oneuldo(ehe) naeildo(ehe) nal chajjimallago

mueongal jikyeoya haneungeon geugeose jichyeodo michyeoya haneungeos
geurae nan neoege michyeosseossji
nan niga wonhalttaen eonjena chumeul chudeon ballerino
geu moseube usdeon ni eolguri da ppalgaejigo
eodumdo hwanhaejigo
sesangeun dolgo dorado urineun geureoji anhgiro
seoroe gyeote orae namgiro
han gillo gati gagiro geureohge yaksokhaessji
hajiman hollo nama seulpeun eumage eokjironama chumeul chwobwa
bulkkeojin noridongsane usgo issneun hoejeonmokma
geucheoreom jugeundeut useumyeo niga olkka miryeoneul gajyeobonda

nareul wihae noraereul bulleojwo geunyeoege deullige
sarangdo(ehe) miryeondo(ehe) da gajyeogarago
nareul wihae sorireul jilleojwo geunyeoege jeonhaejwo
oneuldo(ehe) naeildo(ehe) nal chajjimallago 

عشق همیشه تبدیل به اشک می‌شود و در قلبم می‌ماند
نمی‌توانم بروم و دوباره متوقف شوم
خاطرات عشقمان را فراموش نکن
برای همیشه در قلبم بمان و مرا خوشحال کن

برایم ترانه‌ای بخوان تا بشنود
هم عشق (ههه) و هم پشیمانی (ههه) را از بین ببر
برایم فریاد بزن و به او بگو
امروز یا فردا دنبالم نیا (ههه)

وقتی برای اولین بار غذا خوردیم همه چیز عجیب بود
وقتی قاشق را در دهانم گذاشتم عصبی بودم مبادا برنج روی لب‌هایم برود
و وقتی با هم راه می‌رفتیم
آیا باید قدم‌هایت را بگیرم یا دستم را دور شانه‌ات بیندازم یا کجا بروم
من زنان را می‌شناختم اما عشق را خوب نمی‌شناختم
بنابراین کمی آهسته برای تو که پشت سرم می‌آمدی قدم زدم
و اینگونه بود که عشق آغاز شد
بدون عاشقانه و پر از سوراخ مانند یک جوراب
من تا جایی که می‌توانستم زندگی کردم، در زندگی‌ام که مانند اقیانوسی وسیع بود
دنیای دیگری را دیدم
خیلی خوشحال بودم
تمام روز خندیدم

عشق همیشه به اشک تبدیل می‌شود و در قلبم می‌ماند
نمی‌توانم بروم و دوباره در جاده توقف کنم
ما با هم در آن خاطرات زیبا زندگی می‌کنیم
در خاطراتم با تو خواهم رقصید

ام ام ام ام ام ام
آیا همه چیز بدون تو یک رویا است یا نه
ام ام ام ام ام ام
الان به کجا می‌روم
ام ام ام ام ام ام
آیا این مکان الان آغوش توست یا نه
ام ام ام ام ام ام
چرا قلبم درد می‌کند؟

برایم آهنگی بخوان تا بشنود
عشق (ههه) و پشیمانی (ههه) را از بین ببر
/>برای من جیغ بزن و بهش بگو
امروز یا فردا پیش من نیا

محافظت از چیزی یعنی دیوونگی حتی اگه ازش خسته باشی
آره، من دیوونه تو بودم
من یه بالرین بودم که هر وقت تو می‌خواستی می‌رقصیدم
صورت خندانت با اون صحنه قرمز شد
تاریکی هم روشن شد
با اینکه دنیا می‌چرخه، ما تصمیم گرفتیم این کار رو نکنیم
تا مدت زیادی کنار هم بمونیم
با هم از یه مسیر بریم، این چیزیه که قول دادیم
اما من تنها موندم و سعی می‌کنم با موسیقی غمگین برقصم، حتی اگه اجباری باشه
یه چرخ و فلک خندان تو یه شهربازی تاریک
یه جوری لبخند می‌زنم که انگار مُرده‌ام و امیدوارم که بیای

یه آهنگ برام بخون تا بشنوه
عشق (هه) و حسرت رو ازم بگیر (هه)
برای من فریاد بزن و بهش بگو
امروز هم (هه) فردا هم دنبالم نیا (هه)